Dataset Viewer
instruction
stringclasses 1
value | input
stringlengths 137
147
| response
stringlengths 589
761
|
---|---|---|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «استاده» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «استاده» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| استاده | ایستاد + ـه | **ایستاد:** بن ماضی فعل ایستادن. **ـه:** پسوند صفت مفعولی. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «استاده» از ترکیب ایستاد و ـه تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «استاده» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «میانم» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «میانم» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| میانم | میان + ـم | **میان:** اسم (به معنی وسط). **ـم:** ضمیر ملکی اول شخص مفرد (میان من). |
**توضیحات کلی:**
- واژه «میانم» از ترکیب میان و ـم تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «میانم» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «مپیمای» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «مپیمای» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| مپیمای | مـ + پیمای | **مـ:** پیشوند نهی. **پیمای:** بن مضارع فعل پیمودن (نپیمای، اندازه نگیر). |
**توضیحات کلی:**
- واژه «مپیمای» از ترکیب مـ و پیمای تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «مپیمای» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «گواست» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «گواست» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| گواست | گوا + است | **گوا:** اسم (به معنی شاهد یا دلیل). **است:** فعل اسنادی (هست). |
**توضیحات کلی:**
- واژه «گواست» از ترکیب گوا و است تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «گواست» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «دشمنان» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «دشمنان» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| دشمنان | دشمن + ـان | **دشمن:** اسم. **ـان:** پسوند جمع. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «دشمنان» از ترکیب دشمن و ـان تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «دشمنان» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «فرمایم» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «فرمایم» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| فرمایم | فرما + ـیم | **فرما:** بن مضارع فعل فرمودن. **ـیم:** شناسه اول شخص مفرد فعل. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «فرمایم» از ترکیب فرما و ـیم تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «فرمایم» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «سرنامه» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «سرنامه» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| سرنامه | سر + نامه | **سر:** اسم (به معنی ابتدا). **نامه:** اسم. (ترکیب دو اسم). |
**توضیحات کلی:**
- واژه «سرنامه» از ترکیب سر و نامه تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «سرنامه» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «سوز» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «سوز» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| سوز | سوز | **سوز:** بن مضارع فعل سوختن یا اسم (بسته به کاربرد در جمله). |
**توضیحات کلی:**
- واژه «سوز» از ترکیب سوز تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «سوز» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «کشنده» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «کشنده» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| کشنده | کش + ـنده | **کش:** بن مضارع فعل کشیدن. **ـنده:** پسوند صفت فاعلی یا اسم فاعل. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «کشنده» از ترکیب کش و ـنده تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «کشنده» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «نعل» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «نعل» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| نعل | نعل | **نعل:** اسم (به معنی آهن زیر سم حیوان). |
**توضیحات کلی:**
- واژه «نعل» از ترکیب نعل تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «نعل» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «افسرم» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «افسرم» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| افسرم | افسر + ـم | **افسر:** اسم (به معنی تاج یا مقام). **ـم:** ضمیر ملکی اول شخص مفرد (افسر من). |
**توضیحات کلی:**
- واژه «افسرم» از ترکیب افسر و ـم تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «افسرم» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «ببستم» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «ببستم» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| ببستم | بـ + بست + ـم | **بـ:** پیشوند فعل (گاه بیمعنی، گاه برای تأکید). **بست:** بن ماضی فعل بستن. **ـم:** شناسه اول شخص مفرد فعل ماضی. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «ببستم» از ترکیب بـ و بست + ـم تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «ببستم» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «وار» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «وار» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| وار | وار | **وار:** پسوند شباهت (مثل: شیروار) یا اسم/صفت (بسته به کاربرد). |
**توضیحات کلی:**
- واژه «وار» از ترکیب وار تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «وار» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «پیچ» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «پیچ» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| پیچ | پیچ | **پیچ:** بن مضارع فعل پیچیدن یا اسم (بسته به کاربرد). |
**توضیحات کلی:**
- واژه «پیچ» از ترکیب پیچ تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «پیچ» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «افگن» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «افگن» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| افگن | افگن | **افگن:** بن مضارع فعل افگندن/افکندن. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «افگن» از ترکیب افگن تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «افگن» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «کشف» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «کشف» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| کشف | کشف | **کشف:** اسم (واژه دخیل عربی). |
**توضیحات کلی:**
- واژه «کشف» از ترکیب کشف تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «کشف» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «داشتندی» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «داشتندی» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| داشتندی | داشتند + ـی | **داشتند:** فعل ماضی داشتن (سوم شخص جمع). **ـی:** نشانه ماضی استمراری یا ماضی بعید. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «داشتندی» از ترکیب داشتند و ـی تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «داشتندی» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «پرندگان» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «پرندگان» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| پرندگان | پرنده + ـگان | **پرنده:** صفت فاعلی یا اسم (از پریدن). **ـگان:** پسوند جمع. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «پرندگان» از ترکیب پرنده و ـگان تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «پرندگان» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «تفش» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «تفش» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| تفش | تف + ـش | **تف:** اسم (به معنی گرما). **ـش:** ضمیر ملکی سوم شخص مفرد (تفِ او/آن). |
**توضیحات کلی:**
- واژه «تفش» از ترکیب تف و ـش تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «تفش» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «زهرش» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «زهرش» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| زهرش | زهر + ـش | **زهر:** اسم. **ـش:** ضمیر ملکی سوم شخص مفرد (زهرِ او/آن). |
**توضیحات کلی:**
- واژه «زهرش» از ترکیب زهر و ـش تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «زهرش» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «درکشیدی» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «درکشیدی» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| درکشیدی | درکشید + ـی | **درکشید:** بن ماضی فعل درکشیدن (فعل مرکب). **ـی:** شناسه دوم شخص مفرد فعل یا یای استمراری/بعید. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «درکشیدی» از ترکیب درکشید و ـی تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «درکشیدی» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «یارست» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «یارست» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| یارست | یار + است | **یار:** اسم. **است:** فعل اسنادی. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «یارست» از ترکیب یار و است تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «یارست» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «بیفگندم» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «بیفگندم» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| بیفگندم | بـ + یفگند + ـم | **بـ:** پیشوند فعل. **یفگند:** بن ماضی افگندن/افکندن. **ـم:** شناسه اول شخص مفرد فعل ماضی. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «بیفگندم» از ترکیب بـ و یفگند + ـم تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «بیفگندم» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «هرکو» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «هرکو» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| هرکو | هر + کو | **هر:** صفت مبهم. **کو:** ضمیر اشاره/موصولی (به معنی کسی که). (ترکیب به معنی هر کسی که). |
**توضیحات کلی:**
- واژه «هرکو» از ترکیب هر و کو تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «هرکو» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «دمش» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «دمش» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| دمش | دم + ـش | **دم:** اسم. **ـش:** ضمیر ملکی. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «دمش» از ترکیب دم و ـش تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «دمش» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «زبانش» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «زبانش» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| زبانش | زبان + ـش | **زبان:** اسم. **ـش:** ضمیر ملکی. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «زبانش» از ترکیب زبان و ـش تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «زبانش» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «آبگیرش» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «آبگیرش» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| آبگیرش | آبگیر + ـش | **آبگیر:** اسم مرکب. **ـش:** ضمیر ملکی. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «آبگیرش» از ترکیب آبگیر و ـش تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «آبگیرش» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «غرید» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «غرید» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| غرید | غرید | **غرید:** بن ماضی غریدن. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «غرید» از ترکیب غرید تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «غرید» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «بانگش» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «بانگش» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| بانگش | بانگ + ـش | **بانگ:** اسم. **ـش:** ضمیر ملکی. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «بانگش» از ترکیب بانگ و ـش تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «بانگش» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «بلرزید» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «بلرزید» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| بلرزید | بـ + لرزید | **بـ:** پیشوند فعل. **لرزید:** بن ماضی لرزیدن. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «بلرزید» از ترکیب بـ و لرزید تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «بلرزید» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «راندم» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «راندم» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| راندم | راند + ـم | **راند:** بن ماضی راندن. **ـم:** شناسه. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «راندم» از ترکیب راند و ـم تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «راندم» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «سدیگر» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «سدیگر» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| سدیگر | سه + دیگر | **سه:** عدد. **دیگر:** صفت/ضمیر. (ترکیب وصفی/عددی). |
**توضیحات کلی:**
- واژه «سدیگر» از ترکیب سه و دیگر تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «سدیگر» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «زفرش» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «زفرش» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| زفرش | ز + فرش + ـش | **ز:** حرف اضافه (از). **فرش:** اسم. **ـش:** ضمیر ملکی. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «زفرش» از ترکیب ز و فرش + ـش تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «زفرش» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «جگرش» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «جگرش» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| جگرش | جگر + ـش | **جگر:** اسم. **ـش:** ضمیر ملکی. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «جگرش» از ترکیب جگر و ـش تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «جگرش» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «برآهختم» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «برآهختم» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| برآهختم | بر + آهخت + ـم | **بر:** پیشوند فعل. **آهخت:** بن ماضی آهختن. **ـم:** شناسه. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «برآهختم» از ترکیب بر و آهخت + ـم تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «برآهختم» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «گرزکین» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «گرزکین» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| گرزکین | گرز + کین | **گرز:** اسم. **کین:** اسم. (ترکیب اضافی). |
**توضیحات کلی:**
- واژه «گرزکین» از ترکیب گرز و کین تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «گرزکین» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «شکستم» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «شکستم» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| شکستم | شکست + ـم | **شکست:** بن ماضی شکستن. **ـم:** شناسه. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «شکستم» از ترکیب شکست و ـم تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «شکستم» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «زخمی» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «زخمی» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| زخمی | زخم + ـی | **زخم:** اسم. **ـی:** پسوند صفت ساز. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «زخمی» از ترکیب زخم و ـی تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «زخمی» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «نخاست» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «نخاست» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| نخاست | نـ + خاست | **نـ:** پیشوند نفی. **خاست:** بن ماضی خاستن. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «نخاست» از ترکیب نـ و خاست تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «نخاست» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «باکوه» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «باکوه» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| باکوه | با + کوه | **با:** حرف اضافه. **کوه:** اسم. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «باکوه» از ترکیب با و کوه تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «باکوه» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «زرداب» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «زرداب» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| زرداب | زرد + آب | **زرد:** صفت. **آب:** اسم. (ترکیب وصفی). |
**توضیحات کلی:**
- واژه «زرداب» از ترکیب زرد و آب تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «زرداب» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «کوهساران» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «کوهساران» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| کوهساران | کوهسار + ـان | **کوهسار:** اسم. **ـان:** پسوند جمع. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «کوهساران» از ترکیب کوهسار و ـان تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «کوهساران» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «بازگشتم» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «بازگشتم» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| بازگشتم | بازگشت + ـم | **بازگشت:** بن ماضی فعل بازگشتن (مرکب). **ـم:** شناسه. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «بازگشتم» از ترکیب بازگشت و ـم تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «بازگشتم» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «جوشنم» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «جوشنم» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| جوشنم | جوشن + ـم | **جوشن:** اسم. **ـم:** ضمیر ملکی. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «جوشنم» از ترکیب جوشن و ـم تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «جوشنم» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «سوخته» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «سوخته» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| سوخته | سوخت + ـه | **سوخت:** بن ماضی سوختن. **ـه:** صفت مفعولی. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «سوخته» از ترکیب سوخت و ـه تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «سوخته» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «سرآوردمی» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «سرآوردمی» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| سرآوردمی | سرآورد + ـم + ـی | **سرآورد:** بن ماضی فعل سرآوردن (مرکب). **ـم:** شناسه. **ـی:** یای استمراری/بعید. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «سرآوردمی» از ترکیب سرآورد و ـم + ـی تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «سرآوردمی» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «چمانیدمی» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «چمانیدمی» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| چمانیدمی | چمانید + ـم + ـی | **چمانید:** بن ماضی چمانیدن. **ـم:** شناسه. **ـی:** یای استمراری/بعید. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «چمانیدمی» از ترکیب چمانید و ـم + ـی تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «چمانیدمی» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «بادپای» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «بادپای» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| بادپای | باد + پای | **باد:** اسم. **پای:** اسم. (صفت مرکب: تندرو). |
**توضیحات کلی:**
- واژه «بادپای» از ترکیب باد و پای تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «بادپای» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «تختگاه» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «تختگاه» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| تختگاه | تخت + گاه | **تخت:** اسم. **گاه:** پسوند مکان. (اسم مرکب). |
**توضیحات کلی:**
- واژه «تختگاه» از ترکیب تخت و گاه تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «تختگاه» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «اسپم» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «اسپم» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| اسپم | اسپ + ـم | **اسپ:** اسم. **ـم:** ضمیر ملکی. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «اسپم» از ترکیب اسپ و ـم تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «اسپم» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «مازنداران» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «مازنداران» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| مازنداران | مازندار + ـان | احتمالاً اشتباه تایپی برای مازندران. **مازندران:** اسم خاص. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «مازنداران» از ترکیب مازندار و ـان تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «مازنداران» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «کوبنده» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «کوبنده» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| کوبنده | کوب + ـنده | **کوب:** بن مضارع کوبیدن. **ـنده:** پسوند صفت فاعلی/اسم فاعل. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «کوبنده» از ترکیب کوب و ـنده تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «کوبنده» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «گردگاهم» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «گردگاهم» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| گردگاهم | گردگاه + ـم | **گردگاه:** اسم مرکب. **ـم:** ضمیر ملکی. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «گردگاهم» از ترکیب گردگاه و ـم تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «گردگاهم» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «بینداخت» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «بینداخت» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| بینداخت | بـ + ینداخت | **بـ:** پیشوند فعل. **ینداخت:** بن ماضی افگندن/انداختن. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «بینداخت» از ترکیب بـ و ینداخت تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «بینداخت» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «باژگونه» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «باژگونه» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| باژگونه | باژگون + ـه | **باژگون:** صفت. **ـه:** پسوند صفت ساز. (به معنی وارونه). |
**توضیحات کلی:**
- واژه «باژگونه» از ترکیب باژگون و ـه تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «باژگونه» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «سپردیم» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «سپردیم» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| سپردیم | سپرد + ـیم | **سپرد:** بن ماضی سپردن. **ـیم:** شناسه. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «سپردیم» از ترکیب سپرد و ـیم تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «سپردیم» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «شنیدست» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «شنیدست» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| شنیدست | شنید + است | **شنید:** بن ماضی شنیدن. **است:** فعل اسنادی. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «شنیدست» از ترکیب شنید و است تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «شنیدست» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «نپیچم» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «نپیچم» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| نپیچم | نـ + پیچ + ـم | **نـ:** پیشوند نفی. **پیچ:** بن مضارع پیچیدن. **ـم:** شناسه. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «نپیچم» از ترکیب نـ و پیچ + ـم تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «نپیچم» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «روزها» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «روزها» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| روزها | روز + ـها | **روز:** اسم. **ـها:** پسوند جمع. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «روزها» از ترکیب روز و ـها تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «روزها» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «استخوان» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «استخوان» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| استخوان | استخوان | **استخوان:** اسم. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «استخوان» از ترکیب استخوان تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «استخوان» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «بردار» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «بردار» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| بردار | بر + دار | **بر:** پیشوند/قید. **دار:** بن مضارع داشتن/دستور. (دستور فعل بردار یا صفت فاعلی مرکب). |
**توضیحات کلی:**
- واژه «بردار» از ترکیب بر و دار تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «بردار» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «سزاتر» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «سزاتر» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| سزاتر | سزا + تر | **سزا:** صفت. **تر:** پسوند تفضیلی. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «سزاتر» از ترکیب سزا و تر تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «سزاتر» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «کردمش» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «کردمش» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| کردمش | کرد + ـم + ـش | **کرد:** بن ماضی کردن. **ـم:** شناسه. **ـش:** ضمیر پیوسته مفعولی/ملکی. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «کردمش» از ترکیب کرد و ـم + ـش تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «کردمش» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «نیاموخت» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «نیاموخت» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| نیاموخت | نـ + یاموخت | **نـ:** پیشوند نفی. **یاموخت:** بن ماضی آموختن. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «نیاموخت» از ترکیب نـ و یاموخت تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «نیاموخت» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «ستد» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «ستد» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| ستد | ستد | **ستد:** بن ماضی ستاندن. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «ستد» از ترکیب ستد تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «ستد» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «نخفت» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «نخفت» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| نخفت | نـ + خفت | **نـ:** پیشوند نفی. **خفت:** بن ماضی خفتن. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «نخفت» از ترکیب نـ و خفت تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «نخفت» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «نیاسود» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «نیاسود» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| نیاسود | نـ + یاسود | **نـ:** پیشوند نفی. **یاسود:** بن ماضی آسودن. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «نیاسود» از ترکیب نـ و یاسود تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «نیاسود» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «بامداد» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «بامداد» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| بامداد | بامداد | **بامداد:** قید زمان یا اسم مرکب. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «بامداد» از ترکیب بامداد تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «بامداد» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «سوده» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «سوده» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| سوده | سود + ـه | **سود:** بن ماضی سودن. **ـه:** صفت مفعولی. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «سوده» از ترکیب سود و ـه تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «سوده» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «فاش» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «فاش» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| فاش | فاش | **فاش:** صفت یا قید. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «فاش» از ترکیب فاش تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «فاش» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «کشم» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «کشم» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| کشم | کش + ـم | **کش:** بن مضارع کشیدن. **ـم:** شناسه. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «کشم» از ترکیب کش و ـم تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «کشم» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «زارتان» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «زارتان» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| زارتان | زار + ـتان | **زار:** صفت/اسم. **ـتان:** ضمیر ملکی دوم شخص جمع. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «زارتان» از ترکیب زار و ـتان تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «زارتان» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «برآساید» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «برآساید» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| برآساید | بر + آسای + ـد | **بر:** پیشوند فعل. **آسای:** بن مضارع آسودن. **ـد:** شناسه. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «برآساید» از ترکیب بر و آسای + ـد تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «برآساید» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «چخید» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «چخید» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| چخید | چخید | **چخید:** بن ماضی چخیدن. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «چخید» از ترکیب چخید تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «چخید» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «گرزش» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «گرزش» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| گرزش | گرز + ـش | **گرز:** اسم. **ـش:** ضمیر ملکی. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «گرزش» از ترکیب گرز و ـش تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «گرزش» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «فش» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «فش» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| فش | فش | **فش:** بن مضارع فشردن یا اسم (بسته به کاربرد). |
**توضیحات کلی:**
- واژه «فش» از ترکیب فش تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «فش» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «بکن» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «بکن» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| بکن | بـ + کن | **بـ:** پیشوند فعل (دستوری). **کن:** بن مضارع کردن. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «بکن» از ترکیب بـ و کن تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «بکن» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «ببخش» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «ببخش» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| ببخش | بـ + بخش | **بـ:** پیشوند فعل (دستوری). **بخش:** بن مضارع بخشیدن. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «ببخش» از ترکیب بـ و بخش تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «ببخش» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «آبستنست» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «آبستنست» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| آبستنست | آبستن + است | **آبستن:** صفت. **است:** فعل اسنادی. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «آبستنست» از ترکیب آبستن و است تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «آبستنست» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «بدخشان» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «بدخشان» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| بدخشان | بدخشان | **بدخشان:** اسم خاص. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «بدخشان» از ترکیب بدخشان تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «بدخشان» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «بپوش» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «بپوش» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| بپوش | بـ + پوش | **بـ:** پیشوند فعل (دستوری). **پوش:** بن مضارع پوشیدن. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «بپوش» از ترکیب بـ و پوش تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «بپوش» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «خونم» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «خونم» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| خونم | خون + ـم | **خون:** اسم. **ـم:** ضمیر ملکی. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «خونم» از ترکیب خون و ـم تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «خونم» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «گفتارها» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «گفتارها» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| گفتارها | گفتار + ـها | **گفتار:** اسم. **ـها:** پسوند جمع. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «گفتارها» از ترکیب گفتار و ـها تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «گفتارها» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «پزد» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «پزد» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| پزد | پز + ـد | **پز:** بن مضارع پختن. **ـد:** شناسه. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «پزد» از ترکیب پز و ـد تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «پزد» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «نسوزد» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «نسوزد» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| نسوزد | نـ + سوز + ـد | **نـ:** پیشوند نفی. **سوز:** بن مضارع سوختن. **ـد:** شناسه. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «نسوزد» از ترکیب نـ و سوز + ـد تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «نسوزد» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «برفروزد» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «برفروزد» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| برفروزد | بر + فروز + ـد | **بر:** پیشوند فعل. **فروز:** بن مضارع فروختن/افروختن. **ـد:** شناسه. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «برفروزد» از ترکیب بر و فروز + ـد تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «برفروزد» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «خواردار» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «خواردار» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| خواردار | خوار + دار | **خوار:** صفت. **دار:** بن مضارع داشتن/دستور. (دستور فعل خوار داشتن). |
**توضیحات کلی:**
- واژه «خواردار» از ترکیب خوار و دار تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «خواردار» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «توم» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «توم» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| توم | تو + ـم | **تو:** ضمیر. **ـم:** ضمیر پیوسته. (در متون کهن به معنی تو را). |
**توضیحات کلی:**
- واژه «توم» از ترکیب تو و ـم تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «توم» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «نثار» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «نثار» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| نثار | نثار | **نثار:** اسم (عربی). |
**توضیحات کلی:**
- واژه «نثار» از ترکیب نثار تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «نثار» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «طرازش» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «طرازش» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| طرازش | طراز + ـش | **طراز:** اسم. **ـش:** ضمیر ملکی. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «طرازش» از ترکیب طراز و ـش تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «طرازش» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «دوصد» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «دوصد» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| دوصد | دو + صد | **دو:** عدد. **صد:** عدد. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «دوصد» از ترکیب دو و صد تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «دوصد» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «زهراب» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «زهراب» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| زهراب | زهر + آب | **زهر:** اسم. **آب:** اسم. (ترکیب اضافی). |
**توضیحات کلی:**
- واژه «زهراب» از ترکیب زهر و آب تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «زهراب» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «صد» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «صد» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| صد | صد | **صد:** عدد. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «صد» از ترکیب صد تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «صد» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «اشتر» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «اشتر» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| اشتر | اشتر | **اشتر:** اسم. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «اشتر» از ترکیب اشتر تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «اشتر» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «استر» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «استر» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| استر | استر | **استر:** اسم. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «استر» از ترکیب استر تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «استر» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «بارکش» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «بارکش» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| بارکش | بار + کش | **بار:** اسم. **کش:** بن مضارع کشیدن. (صفت یا اسم مرکب). |
**توضیحات کلی:**
- واژه «بارکش» از ترکیب بار و کش تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «بارکش» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «بیست» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «بیست» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| بیست | بیست | **بیست:** عدد. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «بیست» از ترکیب بیست تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «بیست» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «زیراندرش» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «زیراندرش» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| زیراندرش | زیر + اندر + ـش | **زیر:** قید/حرف اضافه. **اندر:** قید/حرف اضافه. **ـش:** ضمیر ملکی. (ترکیب قیدی/حرف اضافهای با ضمیر). |
**توضیحات کلی:**
- واژه «زیراندرش» از ترکیب زیر و اندر + ـش تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «زیراندرش» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «برگفت» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «برگفت» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| برگفت | بر + گفت | **بر:** پیشوند/قید. **گفت:** بن ماضی گفتن. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «برگفت» از ترکیب بر و گفت تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «برگفت» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
تحلیل ساختار واژگان پارسی بر اساس اجزای تشکیلدهنده و توضیح نقش هر جزء در واژه.
|
جدولی شامل سه ستون: «واژه»، «اجزای تشکیلدهنده» و «تحلیل اجزا» که واژه «بگویند» را به اجزای سازندهاش تجزیه کرده و نقش هر جزء را توضیح میدهد.
|
جدول زیر ساختار واژه پارسی «بگویند» را بر اساس داده ارائهشده تحلیل میکند. واژه به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه شده و نقش هر جزء بهصورت خلاصه توضیح داده شده است:
| واژه | اجزای تشکیلدهنده | تحلیل اجزا |
|-------|---------------------|-----------------------------------------------|
| بگویند | بـ + گوی + ـند | **بـ:** پیشوند فعل. **گوی:** بن مضارع گفتن. **ـند:** شناسه. |
**توضیحات کلی:**
- واژه «بگویند» از ترکیب بـ و گوی + ـند تشکیل شده است. این ساختار نمونهای از واژگان پارسی است که با استفاده از اجزای مختلف، معنای جدیدی ایجاد میکند.
**ملاحظات:**
- واژههایی مانند «بگویند» ممکن است در متون کهن یا امروزی با معانی متفاوتی به کار روند و نیاز به بررسی بافت متن دارند.
|
End of preview. Expand
in Data Studio
No dataset card yet
- Downloads last month
- 4