audio
audioduration (s) 0.85
10.6
| sentence
stringlengths 2
205
|
---|---|
زاد نهفته، ژن مغلوب |
|
صداهای فرعی |
|
صداهای فرعی |
|
صداهای فرعی |
|
امریکاییها برای مردم برلن از هوا بار میریختند. |
|
امریکاییها برای مردم برلن از هوا بار میریختند. |
|
اکبر با از خودش بالاتر ازدواج کرد. |
|
با سرهم کردن پسماندهها شام درست کرد. |
|
به طوری که در دو مسیر جریان یابد، از پیر به جوان و از جوان به پیر |
|
به طوری که در دو مسیر جریان یابد، از پیر به جوان و از جوان به پیر |
|
به طوری که در دو مسیر جریان یابد، از پیر به جوان و از جوان به پیر |
|
به طوری که در دو مسیر جریان یابد، از پیر به جوان و از جوان به پیر |
|
به طوری که در دو مسیر جریان یابد، از پیر به جوان و از جوان به پیر |
|
آنان از روی تصادف روزگار با هم آشنا شدند. |
|
آنان از روی تصادف روزگار با هم آشنا شدند. |
|
یکدیگر را با دادههای عمومی آشنا کنیم |
|
یکدیگر را با دادههای عمومی آشنا کنیم |
|
یکدیگر را با دادههای عمومی آشنا کنیم |
|
رشوهخواری نشانهی نابرابریهای ژرف اجتماعی است. |
|
رشوهخواری نشانهی نابرابریهای ژرف اجتماعی است. |
|
رشوهخواری نشانهی نابرابریهای ژرف اجتماعی است. |
|
سیستم ایمنی بدن ما یک سیستم دفاع عالیه، |
|
سیستم ایمنی بدن ما یک سیستم دفاع عالیه، |
|
سیستم ایمنی بدن ما یک سیستم دفاع عالیه، |
|
سخنرانی او واقعا بد بود. |
|
سخنرانی او واقعا بد بود. |
|
سخنرانی او واقعا بد بود. |
|
سخنرانی او واقعا بد بود. |
|
از مدتها پیش رفتهاند. |
|
از مدتها پیش رفتهاند. |
|
از مدتها پیش رفتهاند. |
|
پیروزی علیرغم مشکلات فراوان |
|
بلیطها خیلی ارزان بودند. |
|
بلیطها خیلی ارزان بودند. |
|
بلیطها خیلی ارزان بودند. |
|
بلیطها خیلی ارزان بودند. |
|
بلیطها خیلی ارزان بودند. |
|
حراج قسمت انتهایی توپهای پارچه |
|
او سعی میکند آن دو برادر را آشتی بدهد. |
|
هوی شکوندی در رو. وحشی شدی؟ حق طبیعیه هر انسانیه که |
|
هوی شکوندی در رو. وحشی شدی؟ حق طبیعیه هر انسانیه که |
|
هوی شکوندی در رو. وحشی شدی؟ حق طبیعیه هر انسانیه که |
|
هوی شکوندی در رو. وحشی شدی؟ حق طبیعیه هر انسانیه که |
|
هوی شکوندی در رو. وحشی شدی؟ حق طبیعیه هر انسانیه که |
|
اسیدها فلزات را میخورند. |
|
اسیدها فلزات را میخورند. |
|
امروز نقشه کابل نقشهای به مراتب قابل استفادهتر است |
|
امروز نقشه کابل نقشهای به مراتب قابل استفادهتر است |
|
یک کیلوگرم گوجهفرنگی نیاز دارم. |
|
یک کیلوگرم گوجهفرنگی نیاز دارم. |
|
یک کیلوگرم گوجهفرنگی نیاز دارم. |
|
یک کیلوگرم گوجهفرنگی نیاز دارم. |
|
یک کیلوگرم گوجهفرنگی نیاز دارم. |
|
او حدس میزند که تلفنش روزی حدود پنجاه بار زنگ میزند. |
|
او حدس میزند که تلفنش روزی حدود پنجاه بار زنگ میزند. |
|
افزایش اطلاعات و آگاهیرسانی درباره ماهیت و مشکلات آن |
|
افزایش اطلاعات و آگاهیرسانی درباره ماهیت و مشکلات آن |
|
افزایش اطلاعات و آگاهیرسانی درباره ماهیت و مشکلات آن |
|
جلو زبانت را بگیر! |
|
مادربزرگ هشتاد و هفت سالهام روزیده بار میگه راضیم به رضای خدا و امادهی مرگ |
|
مادربزرگ هشتاد و هفت سالهام روزیده بار میگه راضیم به رضای خدا و امادهی مرگ |
|
مادربزرگ هشتاد و هفت سالهام روزیده بار میگه راضیم به رضای خدا و امادهی مرگ |
|
مادربزرگ هشتاد و هفت سالهام روزیده بار میگه راضیم به رضای خدا و امادهی مرگ |
|
مادربزرگ هشتاد و هفت سالهام روزیده بار میگه راضیم به رضای خدا و امادهی مرگ |
|
پیکنیک روز یکشنبه |
|
پیکنیک روز یکشنبه |
|
من به ادبیات علمی علاقه دارم. |
|
من به ادبیات علمی علاقه دارم. |
|
من به ادبیات علمی علاقه دارم. |
|
من به ادبیات علمی علاقه دارم. |
|
من به ادبیات علمی علاقه دارم. |
|
خط تولیدی که با دقت مهندسی شده است |
|
خط تولیدی که با دقت مهندسی شده است |
|
محموله جدید شما چه موقع میرسد؟ |
|
محموله جدید شما چه موقع میرسد؟ |
|
محموله جدید شما چه موقع میرسد؟ |
|
محموله جدید شما چه موقع میرسد؟ |
|
محموله جدید شما چه موقع میرسد؟ |
|
طرحی جمعی و جهانی برای انسانیت برای ریشهکن کردن گرسنگی |
|
طرحی جمعی و جهانی برای انسانیت برای ریشهکن کردن گرسنگی |
|
طرحی جمعی و جهانی برای انسانیت برای ریشهکن کردن گرسنگی |
|
طرحی جمعی و جهانی برای انسانیت برای ریشهکن کردن گرسنگی |
|
طرحی جمعی و جهانی برای انسانیت برای ریشهکن کردن گرسنگی |
|
از اینکه در مقابل غریبهها مورد سرزنش شوهرش قرار گرفته بود ناراحت بود. |
|
از اینکه در مقابل غریبهها مورد سرزنش شوهرش قرار گرفته بود ناراحت بود. |
|
از اینکه در مقابل غریبهها مورد سرزنش شوهرش قرار گرفته بود ناراحت بود. |
|
برداشت شما از حرفهای او چه بود؟ |
|
برداشت شما از حرفهای او چه بود؟ |
|
برداشت شما از حرفهای او چه بود؟ |
|
خب برو الان مییاد بیرون، بدو. |
|
خب برو الان مییاد بیرون، بدو. |
|
خب برو الان مییاد بیرون، بدو. |
|
خب برو الان مییاد بیرون، بدو. |
|
خب برو الان مییاد بیرون، بدو. |
|
ستاد آزادگان |
|
ستاد آزادگان |
|
ستاد آزادگان |
|
ستاد آزادگان |
|
ستاد آزادگان |
|
زمستان هشتاد و چهار و تابستان هشتاد و پنج |
Subsets and Splits
No community queries yet
The top public SQL queries from the community will appear here once available.